تولد مامان مریم
پنجشنبه 21 دی ماه روز تولد من صبح که شد من یکم بهت شیر دادم جاتو عوض کردم و لباس تنت کردم که بریم دکتر اولین بار بود که بدون بابایی میخواستم ببرمت دکتر زنگ زدم آژانس اومد و رفتیم خوشبختانه کل مسیر رو خواب بودی حتی تو مطب هم بیدار نشدی اون روزشما 42 روزت بود عزیزم که قد و وزنت هم 57 و 4100 بود که دکترت خیلی راضی بود بعد از مطب چون شما دختر خوبی بودی و اصلا گریه نکردی منم تصمیم گرفتم برم آرایشگاه که برای روز تودلم خوشگل کنم وقتی رسیدم آرایشگاه بچها خیلی خوشحال شدن که من شما رو هم برده بودم چون اون موقع که تو شکمم بودی هم اونجا میرفتم وهمشون بهم میگفتن وقتی که دنیا اومدی باید ببرمت پیششون خلاصه خیلی ناز بودی اون روز که اصلا بیدار نشدی من...