رَسپینا ی عزیزمرَسپینا ی عزیزم، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره
رَسا ی عزیزمرَسا ی عزیزم، تا این لحظه: 8 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

حقیقتی شیرین

دختر 1 ماهه ی ما

1391/10/10 13:37
نویسنده : مریم
327 بازدید
اشتراک گذاری

رسپینای گلم دیروز 1 ماه شدی

1 ماهه که من مادر شدم مثل یه چشم به هم زدن گذشت عزیزم

خدایا شکرت تو این 1 ماه خیلی زندگیمون شیرین تر شده وجود تو زندگی ما رو پر نور و زیباتر کرده ما عاشق تو هستیم هر روز هر لحظه علاقمون بهت بیشتر میشه دختر گلم

تو این 1 ماه ما خیلی به هم وابسته شدیم طوری که من دلم نمیاد پشتم و بکنم بهت و بخوابم تا صبح به یه پهلو روبروی تو میخوابم تو هم به من عادت کردی دیگه داری من و کم کم میشناسی اون روزای اول وقتی خیلی گریه میکری و هیچ جوره ساکت نمیشدی حتی تو بغل من غم عالم می اومد سراغم همش به خودم میگفتم دخترم من و دوست نداره  من و نمیشناسه ولی الان تا گریه میکنی و من بغلت میکنم سریع ساکت میشی منم عشق میکنم انقدر فشارت میدم که دوباره گریت شروع میشه عاشقتم ملوسک من

میخوام از کارهای که جدیدا انجام میدی برات بگم که اون موقع خیلی خوردنی میشی الان چند وقته که تا من و بابایی باهات حرف میزنیم یه لبخند طولانی میزنی بعضی وقتا هم که از خواب بیدار میشی مثل پیشیا از خودت صدا در میاری یه صدای خیلی قشنگ که متاسفانه نمیتونم وصفش کنم برات دیگه بگم که عاشق می می خوردنتم مخصوصا وقتی خیلی خوابت میاد و کلافه ای هی می می رو در میاری بعد سریع دوباره میکنی تو دهنت انگاری میترسی که از دستش بدی حتی موقع می می خوردن هم از خودت صدا در میاری خلاصه این که ما عاشقتیم مخصوصا بابا رسول که دلش ضعف میره برای شما وقتی پیف میکنی من  و بابا میبریم میشوریمت بعدش که میخوام پوشکت کنم یکم غر میزنی البته بعضی وقتا بابایی باهات حرف میزنه تو انقدر آروم میشی و اون لبای قشنگت رو غنچه میکنی یعنی داری با دقت گوش میکنی خیلی خوردنی میشی ویه چیز دیگه این که تو الان چند وقته که نور رو تشخیص میدی وقتی شبها چراغ رو خاموش میکنیم و تلویزیون روشنه و نورش میزنه شما سریع برمیگردی رو به نور و چشماتو درشت میکنی و با دقت نگاه میکنی

راستی اینم بگم که  تو عاشق آبی وقتی که میخوام بشورمت تو اوج گریه هم که باشی وقتی بغلت میکنم واز اطاق میام بیرون و به سمت حمام میرم که بشورمت تو راه ساکت میشی انگاری میفهمی قراره آب بازی کنی حتی اون مسیر رو هم شناختی حتی بعضی وقتا که بیتابی میکنی بابایی 1 ساعت جلوی ظرفشوی با شیر آب باز ایستاده که شما با صدای آب آروم بشی 

دختر از برگ گل پاک تر من ما عاشقانه دوست داریم و امیدواریم بتونیم پدر مادر خوبی برات باشیم و ما رو ببخش اگه برات تا الان کوتاهی کردیم اگه من بعضی شبا خسته هستم وتو هم بیتابی میکنی مامی رو ببخش که با بی حوصلگی بهت رسیدگی میکنم مادر بودن مسئولیت سختیه دخترم من امیدم به خداست و بعد به بابا ی نازنینت که واقعا و واقعا از دوران بارداری تا الان هیچ چیزی برامون کم نذاشته دستت درد نکنه بابای مهربون رسپینا و همسر عزیزم

خدایا با امید به تو روزها رو سپری میکنیم پس به ما صبری بده تا سختیها رو تحمل کنیم  

1 ماهگیت مبارک ملوسک من  1 ماهگی

اینم دخترم که خوابه تو روز تولدش

اینم چند تا عکس از 29 روزگیت

 

 

اینم بابای مهربونت  

اینجا هم مست خوابی ملوسک


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

رجبی
10 دی 91 12:58
سلام دوست من وبلاگ قشنگتون رو ديدم جالب بود. من طراحي تقويم کودک انجام ميدم، اگر دنبال يه هديه خوب واسه کوچولو و خانوادتون براي عيد نوروز 1392 ميگرديد توصيه ميکنم يه سر به وبلاگ من بزنيد مطمئن باشيد پشيمون نميشيد. با تشکر، منتظر نظرات شما هستم. http://calenderbaby.persianblog.ir http://taghvimkoodak.persianblog.ir
سانی مامی شادیسا
21 دی 91 2:09
یک ماهگی رسپینا خانم مبارکککککککککککککک
عکساش خیلی ناز بودن
زودی بزرگ میشه ودلت واسه این روزهای نوزادی که انقدر کوچولو بوده تنگ میشه


مرسی دوست خوبم