رَسپینا ی عزیزمرَسپینا ی عزیزم، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره
رَسا ی عزیزمرَسا ی عزیزم، تا این لحظه: 8 سال و 23 روز سن داره

حقیقتی شیرین

1 سال 11 ماهگی + تولد 2 سالگی وگروهی

23 ماهگیت مبارک عشقم دخترم دیگه داره 2ساله میشه به همین زودی   یه گردش تو محوطه ی خونمون   دخترم انقدر بزرگ شده که عاشق وسایلاش شده و هر چیزی که ما میپوشیم و خودش میپوشه براش هیجان داره به وسایلهای خودش خیلی علاقه مند شده  مخصوصا لباسها و کفشهاش هر چی میپوشه میگه مامان قشنگه؟؟؟؟ بیرون هم که میریم برای خرید خودش اتنخاب میکنه میگه اینو دوست دارم.... نه اون قشنگ نیست .... اینجا هم کلی با این کفشش ذوق کرده و دوستش داره   بعد از گردش هم رفتیم محل کار بابایی که با دیدن بابا کلی خوشحال شدی عزیزم   چند وقت بود روبروی خونمون یه سیرک زده بودن ما وقت نمیکر...
14 آبان 1393

بای بای می می :((

دختر عزیزم هیچ وقت فکر نمیکردم روزی بخوام یه مطلبی تو وبلاگت بذارم که ناراحتت کننده باشه ولی این بار واقعا واقعا با تمام وجودم با تمام دوست داشتنم و با تمام احساسی که نسبت بهت دارم اینا رو برات مینویسم که همیشه تو یاد خودت و خودم بمونه و به جرات میگم هیچ لذتی بالاتر از مادر شدن و عاشق شدن نیست و خدا رو ستایش میکنم بخاطر وجود تو دختر شیرینم  واقعا دختر داشتن نعمت بزریگه چون خونمون دخترونه شده پر از عشق عاشقی شده روزی که بدنیا اومدی و من در اغوشت گرفتم و برای اولین بار لذت مادر شدن رو با شیر دادن بهت تجربه کردم روز بزرگی بود برام  و هیچ وقت فکر نمیکردم که این لذت روزی به پایان میرسه  بلاخره بعد از تقریبا 2 س...
19 مهر 1393

1سال 10 ماهگی رسپینا کوچولو

22 ماهگیت مبارک مامانی دختر قشنگم این روزها انقدر سرگرم تو هستم که اصلا وقت نمیکنم بیام و برات مطلب بنویسم برای همین خیلی از کارهای شیرینت رو از یاد میبرم   تو  این ماه ما بلاخره موفق شدیم به باغ وحش بریم همراه با خاله کتی و عمو سعید توحسابی از دیدن اون همه حیوان تعجب کرده بودی ولی خیلی دوست داشتی و همه چی رو با دقت نگاه میکردی فرداش هم وقتی و فیلم و عکسها رو بهت نشون دادم یادت بود  هی میگفتی مامان اون شیره؟؟ اینجا داشتیم میرفتیم پارک که پسر همسایه رو دیدی در حال ارتباط برقرار کردنی    در حال ناز کردن    این عکست رو خیل...
19 مهر 1393

1 سال 9 ماهگی رسپینا کوچولو

با تمام مداد رنگی های دنیا  با هر زبانی که بدانی یا ندانی   خالی از هر تشبیه و استعاره و ایهام تنها یک جمله برایت خواهم نوشت دوستت دارمــــ خاص ترین دختر دنیــــــا 21 ماهگیت مبارک  دخترم شیرین زبونم عاشقتم  لالا رو مبل 2 تا دوست خوب ...
1 شهريور 1393

1 سال 8 ماهگی رسپینا کوچولو

رسپینای عزیزم سلام   20 ماهگیت مبارک باشه دختر خوشگلم   این بار خیلی دیر اومدم تنها دلیش بخاطر خودت بود که این روزها عجیب وقت سر خاروندن به مامی نمیدی ..این ماه اخیر یه کم سرمون شلوغ بود یه مسافرت رفتیم با 2تا جشن نامزدی و عروسی این ماهی که گذشت خیلی خاطره انگیز بود تو انقدر تو همه چی پیشرفت کردی که باعث تعجب همه شدی کاملا همه حرفها رو میزنی  متوجه میشی وابستگی خیلی خیلی خیلی زیادی به من پیدا کردی یعنی وقتی بغل بابا باشی و بابایی 1 متر از من فاصله بگیره میزنی زیر گریه  و فکر میکنی بابا داره میبرتت این یکم من و ناراحت میکنه تو انقدر وابسته شدی چون دیگه اینجوری من نمیتونم به کارهای شخصیم برسم .... د...
1 شهريور 1393

1 سال 7 ماهگی رسپینا وکوچولو

دختر شیرینم سلام 19 ماهگیت مبارک باشه شیرین عسل من انقدر حرف دارم که نمیدونم از کجا شروع کنم .. تو این 1 ماه خیلی اتفاق رخ داده اتفاقهای خوب و بد .. تو پست قبلی گفته بودم که در حال اثاث کشی هستیم بلاخره بعد از 1 ماه تقریبا تو خونه ی جدیدمون جا افتادیم خونمون خیلی خوبه و بزرگ تره تو هم خیلی توش راحتی و حسابی توپ بازی میکنی روزهای اول که خونه بهم ریخته بود خیلی کلافه بودی همش میگفتی بریم بریم ... خیلی ناراحتت بودم چون اون چند روز خیلی بی اعصاب بودم از وضع خونه تو اون شلوغی تو هم به همه ی کارتونها سرک میکشیدی و یه چیزی بر میداشتی برا خودت و میرفتی  جدا از این که من اثاث کشی رو دوست دارم صرفا جهت تنوع ولی حالم داشت از این هم...
8 تير 1393

3 تا دندون با هم

عزیر دلم دندونات با هم دارن در میان 2تا کرسی از قبل داشتی 2تا هم الان + یه نیش پاینن هر 3 با هم در اومدن فکر کنم اون نیش کوچولوی دیگه هم کم کم خودشو نشون میده جمع دندونات تا الان شدن 13 تا    دختر خوشگلم فکر کنم این اخرین پستی باشه که میذارم تا بعد از جابجایی اخه دیگه کم کم داریم میریم تا اونجا جا بیفتیم تا اینترنت دار بشیم یه کم طول میکشه پس فعلا بای  ...
10 خرداد 1393

1 سال 6 ماهگی رسپینا کوچولو + واکسن 18 ماهگی

نازنینم بخاطر حضورت در کنار من بخاطر حس مادرانه ای که تو به من بخشیدی بخاطر روح لطیف وپاکت چرا که لمس تو لمس تمام زیبایی هاست بخاطر لبخند زیبایت و افرینش تمام لجظه های شیرین و ناب زندگیم سپاسگذارم دختر شیرینم دومین نیم سالگیت مبارک باشه به همین زودیه زود 18  ماهه شدی  انقدر این روزها شیرین شدی که هر چی بگم کم گفتم این روزها خیلی شیرین زبونتر شدی وکم کم داری به حرف میوفتی خیلی لحظه های شیرینیه که تو با اون صدای قشنگت همه چی رو تکرار میکنی و سعی میکنی که حرف بزنی وقتی وارد 18 ماهگی شدی خیلی بیشتر از قبل کلمه های جدید رو یاد گرفتی  تقریبا میتونم بگم که ...
10 خرداد 1393

1 سال 5 ماهگی رسپینا کوچولو

دختر شیرین زبونم 17 ماهگیت مبارک  هر ماه که میگذره خیلی رفتارهات با قبل فرق میکنه از همه نظر بزرگ میشی کلمه های جدید و شیرین و لوس شدنات و حرکتهای کاملا دخترونه و خاله بازی های که با خودت میکنی..... من عاشق دیدن تو هستم لذت میبرم وقتی اینجوری میبینمت لذت میبرم که خودت رو لوس میکنی لذت میبرم وقتی که یه چیز جدیدی بهت میدم خودت رو باهاش سرگرم میکنی 1 ساعت بازی میکنی... کلا خیلی با نمک شدی این روزها دختر شیرینم کلی کار جدید و کلمه های جدید یاد گرفتی  اول این که با هر چی بازی کنی تقریبا دوباره میذاری سر جاش  مثلا اگه با وسایل کابینت بازی کنی بعد همه رو میذاری تو کابینت و در رو میبندی و میری سراغ یه چیز دیگه ....
14 ارديبهشت 1393