1 سال 4 ماهگی رسپینا کوچولو
کوچولوی شیرین زبونم 16 ماهگیت مبارک عزیزم دختر نازنینم از این که روز به روز داری بزرگتر میشی من خوشحال میشم هر ماه با ماه قبل فرقهای زیادی داره عزیز دلم ماهی که گذشت تو خیلی خسته شده بودی و غرغر میکردی البته خستگیش بیشتر بخاطر خودت بود چون که دختر شیطون من عاشـــــــــــــــــــــــــق اینه که از پله بالا و پایین بره وقتی ما وارد فروشگاه وپاساژ ها میشدیم سریع میرفتی سمت پله ها ومیخواستی بری بالا و اصلا ابدا بیخیال نمشدی اگه این کار رو تا صبح ادامه میدادی باز میخواستی تکرار کنی وقتی من هم باهات مخالفت میکردم میزدی زیر گریه اونم از نوع جیغ برای همین نتوستیم همه ی خریدها رو تو یه روز انجام بردیم وتمام این برنامها با کارهای خونه قاطی شد...