اولین مسافرت رسپینا
کوچول موچولو سلاااااااام
کوچولوی من ما 18 اسفند 91 ساعت 10 صبح با هواپیما رفتیم مشهد خیلی
بهون خوش گذشت خیلی خوشحالم که اولین مسافرتت به مشهد بود چون
من برای سلا متی شماوقتی تو شکمم بودی نظر کرده بودم خیلی خوب شد
که 3 نفری رفتیم زیارت 3 روز مشهد بودیم هوا هم سرد بود کلی برف اومده بود
عزیزم من کلی سرچ کرده بودم که با نی نی تو هواپیما باید چی کار کنم که
همه نظرشون این بود که نی نی ها باید می می بخورن که گوش درد نگیرن و
خدا رو شکر شما تا آخر در حال می می خوردن بودی و اذیت نشدی ولی
متاسفانه برگشتنه بر خلاف رفتنمون بود تو کل پرواز رو به تهران فقط جیغ
میزدی و من و ملتمسانه نگاه میکردی و گوله گوله از چشمای نازت اشک
میومد گوش درد گرفته بودی و اصلا حاضر نبودی شیر بخوری منم پا به پات گریه
کردم آخه هیچ وقت به این بدی گریه نکرده بودی حتی وقتی که دل درد
داشتی خلاصه خیلی نارحتم کردی مامانی عزیز دلم
عزیزم چند تا عکس از کارهای جدیدت گرفتم که برات میزارم
4 اسفند 91 وقتی به پهلو خواب بودی خودتو دمر کردی یعنی 2 ماه و 25 روز
9 اسفند 91 شیشه شیرت رو با دست گرفتی ولی شل شلی 3 ماه تمام
اینم مامان مریم و رسپینا تو هواپیما
این عکسم بابای هنرمندت انداخته
اینجا هم تا رسیدیم هتل خواب بودی من گذاشتمت رو تخت سریع خودتو دمر کردی
رسپینا و بابا جونش تو حرم امام رضا